جدول جو
جدول جو

معنی گیو بیرجند - جستجوی لغت در جدول جو

گیو بیرجند
(گی)
دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 131هزارگزی شمال باختری شوسف و سر راه مالرو عمومی شوسف. محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 500 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ گَ رَ)
دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 35هزارگزی شمال باختری درمیان، سر راه شوسۀ بیرجند به شاه درخت. هوای آن گرم و دارای 553 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 30هزارگزی شمال خاوری بیرجند. هوای آن معتدل است و دارای 75 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و بادام و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و مزارع اسبد، النگ، گزیک و تیدر جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گِ زَ / زِ)
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 26 هزارگزی خاور خوسف و 11هزارگزی خاور گل. هوای آن معتدل و دارای 25 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 6 هزارگزی جنوب بیرجند. هوای آن معتدل ودارای 14 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند، ده هزارگزی جنوب باختری بیرجند. دامنه، معتدل و سکنۀ آن 18 تن است. آب آن از قنات. محصولات غلات، لبنیات و میوه جات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباسبافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 50 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 276 تن سکنه است. آب آنجا ازقنات تأمین میشود و محصول آن غلات و میوه و لبنیات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. و راه آن مالرو و صعب العبور است. مزارع روی گدار گرایه، محمدآباد خورافان جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا